لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

خرس خسته‌ای بود. اما مادر مهربانی داشت. همین‌که دخترک را دیدم یاد این پست افتادم. یاد هانیه افتادم. یاد خودم. یاد اینکه هانیه هنوز هم خرس سفید بزرگش را بغل می‌کند یا نه؟

  • ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۱۲
  • لافکادیو

+ 

  • ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۳۴
  • لافکادیو

تا برسیم ده بیست بار شالش از رو سرش افتاد پایین. سماجتی نداشت که درستش کنه. هر بار یه کم برش می‌گردوند تا با اولین بادی که از پنجره می‌زد تو دوباره بیفته. چند باری هم چند دقیقه همین‌طوری ولش کرد. بعضی وقت‌ها دلیل این کار دخترا اینه موهاشون رو تازه رنگ کردن! 

  • ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۲۷
  • لافکادیو

سوال درستی که چند دقیقه بعد از لحظه‌ی دیدن نتایج از خودم پرسیدم این بود که خب که چی؟ اگر همین نمودار رو با درنظر گرفتن احتمال ادامه بقا و زنده ماندن در جامعه کنونی با فاکتورهای ملک، سرمایه در گردش و حساب بانکی رسم کنیم چه نتیجه‌ای بدست می‌اومد؟ من کجای این هفت میلیارد قرار می‌گرفتم؟ خوشبختانه یکی از دوستان من دستی در آمار داره. ازش خواستم که این نمودار رو برای من رسم کنه.

  • ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۹
  • لافکادیو

یه چیزی هست وسط همین چیزا. زندگی این‌جوریه. تو دوره‌های مختلفش با آدمایی دمخور میشی و بعضی‌هاشون هم از جهات مختلف بهت نزدیک می‌شن و یه سری دندونه‌های شخصیتی‌تون چفت هم می‌شه. به همدیگه نزدیک‌تر میشین و ممکنه هم بعدش اتفاقی بیفته. ممکنه هم نیفته.

  • ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۳۱
  • لافکادیو

جشنواره داشت تموم می‌شد و مشخص بود فیلم بعد از جشنواره تا مدت‌ها اکران نمی‌شه. معلوم بود بعدش هزار تا دردسر و سانسور و غیره توی فیلم اتفاق می‌افته. تو سینما استقلال بودیم. دیوونه شدیم تا تونستیم برسیم به فیلم. آدم بلیت نداشته باشه یه نصف روز تو صف وایساده باشه و بعد این سکانس‌های دیوونه کننده رو ببینه.

+ یادش بخیر از همه چیز و همه‌کس می‌گفتیم الا حرف اصلی‌مون رو. الا اون چیزی که باید می‌گفتیم رو. الا حرف دلمون رو. آخرشم رسیدیم. دیدی؟

  • ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۴۹
  • لافکادیو

خیلی وقت‌ها آدم‌ها توی طرف مقابل یک چیزی می‌بینند به اسم من منتظرت نمی‌مانم. این دیدن ماحاصل یک سری تجربیات و یک سری نشانه‌هاست. شاید مثلا خود شمایی که این برچسب‌ها را روی پیشانی‌ات داری هیچ‌وقت فکرش را نکنی چنین آدمی باشی، اما هستی. دیگران این را می‌بینند و وقتی حس می‌کنند یک‌جور علاقه‌ای در آن‌ها نسبت به شما دارد ایجاد می‌شود سعی می‌کنند قورتش بدهند اما هیچ‌وقت ابرازش نکنند. چون آن‌ها می‌دانند شما منتظرشان نمی‌مانید و همین‌که بلیت خودتان اوکی شود سوار قطار بعدی رفته‌اید. دختر و پسر هم ندارد. فکر کنیم ببینیم آدم مُعطّل شدن برای کسی هستیم یا نه؟

+ 

  • ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۰۵
  • لافکادیو

شما دخترها نمی‌دانید این لحظه چقدر سخت و دشوار است. اینکه مسئولیتش پای توست. انتخاب بکگروندی که می‌خواهی در آن این جمله را بگویی پای توست. نوع گفتنش پای توست. لحظه گفتنش پای توست و تمام این‌ها مضاف بر اینکه تو نمی‌دانی طرف واقعا در چه حال و هوایی است؟

  • ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۹
  • لافکادیو

برادرها یک نقطه ضعف دارند. یک نقطه ضعف برای اینکه آن بخش لطیف روحیه مردانهشان را قلقلک بدهید و تمام قد آب‌شان کنید. خواهرهایشان. خواهر می‌تواند دل برادرش را هرچقدر هم که گرفته باشد باز کند. می‌تواند حال برادرش را خوب کند. خواهر داشتن چیزی است که تا تجربه نکرده باشید درکش نمی‌کنید. کافی است بگوید آخ.

  • ۲۳ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۳۹
  • لافکادیو

When it's after 2am,

just go to sleep.

because the decisions you make after 2am...

Are the wrong decisions.

                                                                                            "Ted Mosby"

  • ۲۳ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۰۶
  • لافکادیو