افسوس
شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۲ ب.ظ
یک داستان زیبا بلدم که پر از افسوس است.
نامش هست: "این دستها قصه دارند."
افسوسش آنجاست که من در این قصه هیچ دستی ندارم.
+ کار شاعرها سرودن مثنویهای هفتاد من است. اگر عاشق شوند در غزل خلاصه میشوند. میگویند شاعرها اگر به اوج غم برسند دوبیتی میگویند، رباعی میگویند. اگر غم فزونتر شود دگر هیچ نمیگویند.
- ۹۴/۰۶/۰۷