لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

اولش کجا بودم؟

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۲۸ ب.ظ

افکارم داشتند دیوونه‌ام می‌کردند. فهمیدم چند ساعتیه روی کاناپه شکلاتی پذیرایی‌ام. ذهنم مشوش شده بود. حقیقت اینه عشق باید ما به ازای حقیقیش یک نفر باشه. عشق باید همیشه یه احساس یگانه باشه. نباید این اتفاق می‌افتاد. بعضیا میگن اثراته کبر سنه. دیدن و تجربه کردن من رو از عشق به عقل و از جسارت به محافظه کاری کشونده بود. تو تجربه‌های قبلیم احساسم برای یک نفر بود. قبل‌ترها من بودم و یک نفری که تو قلبم نفوذ کرده بود. حالا دیگه اهمیتی نداشت با کی معامله کنی. فرقی هم نداشت کی روبروت باشه. می‌شد احساست اصلی و تقلبی باشه. می‌شد احتکارش کرد. یه چیزی که می‌شد فروختش. عشق و عاشقی حالا برام بدل شده بود به یه مبادله کالا به کالا. هر معنا و مفهومی داشت به یه چیز جدید تو ذهنم بدل می‌شد. دیگه خسته شده بودم. بلند شدم و رفتم بیرون تا یه هوایی به سرم بخوره.

***

بلند شدم و رفتم بیرون تا یه هوایی به سرم بخوره. دیگه خسته شده بودم. هر معنا و مفهومی داشت به یه چیز جدید تو ذهنم بدل می‌شد. عشق و عاشقی حالا برام بدل شده بود به یه مبادله کالا به کالا. یه چیزی که می‌شد فروختش. می‌شد احتکارش کرد. می‌شد احساست اصلی و تقلبی باشه. فرقی هم نداشت کی روبروت باشه. حالا دیگه اهمیتی نداشت با کی معامله کنی. قبل‌ترها من بودم و یک نفری که تو قلبم نفوذ کرده بود. تو تجربه‌های قبلیم احساسم برای یک نفر بود. دیدن و تجربه کردن من رو از عشق به عقل و از جسارت به محافظه کاری کشونده بود. بعضیا میگن اثراته کبر سنه. نباید این اتفاق می‌افتاد. عشق باید همیشه یه احساس یگانه باشه. حقیقت اینه عشق باید ما به ازای حقیقیش یک نفر باشه. ذهنم مشوش شده بود. فهمیدم چند ساعتیه روی کاناپه‌ شکلاتی پذیرایی‌ام. افکارم داشتند دیوونه‌ام می‌کردند.

+ شما فکر می‌کنید من اول کجا بودم؟

  • ۹۵/۰۶/۲۹
  • لافکادیو