حالا میخوایم یه کم دیوونهبازی دربیاریم یا ماجرای اون روزی که لافکادیو باب راس میشود.
جمعه, ۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ب.ظ
اگه صبح اول مهر 5 تا خواهرزادههاتون با لوازمالتحریرای تر و تازه و گوگولیشون اومده بودن خونهی شما و شما هی حسرت خوردید که چه تراش خوشگلی، وای چه مدادایی داری، اوم این مدادرنگیا خیلی باحالن. اصلا غصه نخورید. بلند شین دفتر نقاشی اون کوچیکه رو که هنوز از شما حساب میبره تصاحب کنید و واسه خودتون نقاشی بکشید. برگردید به دوران مدرسه و بدون نیاز به بیدار شدنای شیش صبحی لذت زنگ نقاشی رو بچشید. اون بقیه خودشون کمکم به صف میشن.
+ با توجه به عکس اگر خواستید مدادرنگی بخرید مدادرنگیهایی که شرکت بابا برای اول مهر بهتان داده را دور انداخته و یه دست فکتیس خوب یا فابرکستل یا پیکاسو یا وینزور بخرید که هنر داییجانتان هم بیشتر به چشم بیاید.
++ عنوان اختصاصا واسه "سرو روان". با اون عنواناش! والا!
- ۹۵/۰۷/۰۲