لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

چلنج اصلی همین عنوانشه...

جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۲ ب.ظ

برای جایی رزومه فرستادم. ایمیل پاسخ‌شان برایم جالب بود. هم شامل آموزش بود هم امتحان. یک مقاله برایم فرستادند تا ترجمه کنم و ادامه روند را موکول کردند به نتیجه ترجمه این مقاله. من در ترجمه آدم قوی‌ای نیستم اما در ترجمه آدم خیلی قوی‌ای هستم. فهمیدن جمله قبل برای شما کمی سخت خواهد بود. دو راه پیش رویم هست. یکی اینکه بنشینم مقاله را ترجمه کنم و بفرستم و امیدوار باشم به اینکه در تله سوء استفاده جهت ترجمه مقالات انباشته شده در آرشیو مجموعه مذکور نیفتاده باشم. راه دوم هم این است که بی‌خیال شوم و بگویم ارزش این وقت را ندارد. اگر واقعا جدی بود در یک روز کاری قرار مصاحبه می‌گذاشتند. نه اینکه با ترجمه شروع کنند. نکته مهم این است که همکاری با این مجموعه می‌تواند خیلی جذاب و دوست‌داشتنی باشد. من آدم چلنج‌های کوچک و بزرگم. شاید به همین دلیل یک گوشه از ذهنم از وقتی که فهمیده برایشان ادبیات ترجمه بسیار مهم است دارد مدام روی این موضوع فکر می‌کند که اگر قرار بود این مقاله را ترجمه کنم بهترین ترجمه برای عنوان مقاله چه می‌توانست باشد؟ مثل بچه‌ها هستم. با هر مسأله کوچکی که روبرویم قرار بدهند سرگرم می‌شوم.  از دیروز در خواب و بیداری دارم به عنوانش فکر میکنم. اگر قرار بود زندگی‌تان با این اتفاق تغییر کند چه خلاقیتی در انتخاب عنوان برای این مقاله به خرج می‌دادید؟ 

  • ۹۴/۱۲/۲۸
  • لافکادیو