How i met Knulp
نمیدونم کجا و کی خوندم که کاکتوسها میتونن از تأثیرات مضر امواج وایفای کم کنند. اما چندوقت پیش بود که درموردش به آبجی کوچیکه گفتم و اونم امروز این رو از دانشگاه خرید و برام آورد. مثل اینکه نمایشگاه گل و گیاه تو دانشگاهشون گذاشتن. جالبه تأکید داشت که این کاکتوس درسخونده و دانشگاه رفته است و خلاصه خیلی کلاسش بالاست و باید جلوش مواظب رفتارم باشم و کلی توصیه واسه بالا بردن قیمت و این حرفها که من از این گوش گرفتم و از اون گوش دادم بیرون. وقتی گذاشتمش جلوی مودم روی صندلی ولو شدم و گفتم خب اسمت چیه؟ حرف نزد. تا غروب چیزی به هم نمیگفتیم. بیشتر نگاه میکرد و همه چیز رو زیر نظر گرفته بود. ساعت حدودای هفت بود که بهم گفت اسم من کنولپه. کنولپ. خندیدم و گفتم به نظر میرسه بالاخره یه جایی ریشه زدی.
+ آدما تو زندگیشون خیلی وقتا به خدا گیر میدن. میبینی رسما جلوی خدا وایمیسن که چرا؟ چرا من؟ چرا این زندگی؟ چرا اینطور؟ و همینطور چرا و چرا و چرا. هرمان هسه یه کتابی داره به اسم "کنولپ" که به نظرم هر آدمی باید این کتاب رو حداقل سه بار تو زندگیش بخونه. تو سه لحظهی مهم و البته آدمای خوششانس کمی هستن که اولین بارش رو قبل از درگیر شدن با خدا سر همهی اون چراها خوندن.
- ۹۵/۰۷/۲۸