کابوس اولین روز تعطیلات
خواب دیدم تو راهبه یه صومعه کوچیک تو یکی از شهرهای لهستانی و من یه نوازنده ساکسیفون که روحش تو زندگی قبلیش یه کولی دورهگرد بوده و شهر به شهر با ساز زهوار دررفتهاش میگرده و هیچوقت این دو نفر تو مسیر زندگیشون به هم برخورد نمیکنند. وسط خواب خیلی تلاش کردم که برای پاپ نامه بنویسم که اجازه بده خواهرهای صومعه به دیدن اجرای ما بیان و حتی با بچههای گروه حرف زدم که یه کم سبک اجراشون رو عوض کنند و حداقل برای یه شب مشروب رو از برنامه کنار بذارن تا بتونیم تو صومعه اجرا کنیم. شاید شاید بتونم تو رو وسط اجرای آهنگ مورد علاقهات ببینم. ولی کاشف به عمل اومد که پاپ اونقدرها هم مردمی نیست و جواب نامه یه نوازنده دورهگرد رو شخصا نمیده! بچههای گروه هم بدون مشروب و حاشیههای خاص خودشون حاضر به اجرای برنامه نشدن. تو تمام شهرها وقتی از جلوی صومعهها رد میشدم به تو فکر میکردم و به اینکه هیچوقت هیچوقت حتی وقتی آهنگ مورد علاقهات رو میزنم اونجا نخواهی بود.
- ۹۷/۱۲/۲۷