پاییز 92 بود. هردومون درس رو تموم کرده بودیم و تو فکر خدمت رفتن بودیم. کلی دنبال کسری رفتیم. نشد که نشد. دفترچه رو آذرماه پست کردیم. گذشت و بهمن ماه شد. آخرین روزای جشنواره بود. داشتم از دیدن فیلم "خط ویژه" برمیگشتم خونه که بهم زنگ زد. گفت برگه سفید اومده. گفتم کجا افتادی؟ گفت: مرکز آموزش 05 نزاجا. گفتم: 05 کرمان؟ گفت: کرمان؟ گفتم: 05 تو کرمانه دیگه. گفت: 05 تو کرمانه؟؟ گفتم: سعید، کار و زندگیمون چی میشه؟ گفت: 05، کرمانه؟؟؟ گفتم: یعنی منم افتادم همونجا؟ گفت: 05، کرمانه؟؟؟؟ گفتم: خبرت بیاد با این خبرت. ساعت حول و حوش یازده بود. تا خونه رو به زحمت رسیدم. برگه سفیدم اومده بود. مرکز آموزش 05 نزاجا. به خودم امیدواری دادم که با هم میریم. کنار هم باشیم دو ماه رو دووم میاریم و از اونجا زنده میزنیم به چاک.
- ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۶