دوباره دیدمش. از ابتدای خیابان که وارد شدم به ساعتم نگاه کردم. ده دقیقه مانده بود به سه. حوالی همین ساعت میرسید به چهارراه بعد از بهمن سوم. من هم آن موقع معمولا بهمن ششم را رد کردهام. امروز نیامد. مدام سرک میکشیدم تا میان جمعیت پیدایش کنم اما خبری نبود. بعد از چهارراه خیابان یک پیچ ملایم دارد و نمیدانم چرا به خودم امید میدادم که پیدایش میشود. نایلون میوه را در دستانم جابهجا کردم. به ساعتم نگاه کردم. دو سه دقیقه مانده بود به سه که پیدایش شد.
- ۷ نظر
- ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۵