قلیخان، دزد بود. خان نبود. لابد تو هم اسمشو شنفتی. وقتی سن و سال تو بود به خودش گفت تا آخر عمرم ببینم میتونم تنهایی هزار تا قافله رو لخت کنم. با همین یه حرف پا جونش وایساد و هزار تا قافله رو لخت کرد. آخر عمری پشت دستشو داغ زد و به خودش گفت هزار تات تموم شد. حالا ببینم عرضهشو داری تنهایی یه قافله رو سالم برسونی مقصد. نشد... نشد... نتونست و مشغول ذمهی خودش شد. تقاص از این بدتر؟
- ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۴