دچار شدن
چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۰۸ ب.ظ
من از بیکاری نمیترسم. از دچار شدن به یک شغل میترسم.
از اینکه دو ماه دیگه با تموم شدن خدمت مجبور بشم برم تو بایگانی نمور یه اداره سی سال بمونم و با یه مدال افتخار زنگ زده بازنشستگی بیام بیرون. روی تختم دراز بکشم، چشمام رو ببندم و تو همهمه خندههای بچهها و نوههام که هیچوقت نفهمیدمشون و هیچوقت اونطور که میخواستم باهاشون رفاقت نکردم، بمیرم.
+ من از این اتفاق خیلی میترسم و همینطور دارم بهش نزدیک میشم.
- ۹۴/۰۶/۲۵