لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

اربابان جنگ

پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۰۰ ب.ظ

به جنگ رفتیم و برای بوسه‌ای جان دادیم. گلوله‌ها به چشم‌مان نمی‌آمد. تنها انتظار نامه‌های او بود که ما را می‌کشت. انتظار شنیدن بوی عطر زنانه‌اش از میان کاغذهای سیگاری که پشتش چند کلمه برایمان می‌نوشت. جنگ بود و صنعت کاغذ تعطیل شده بود. ما اما به همین هم راضی بودیم. حتی بیشتر از راضی. وقتی بوی عطرش با بوی سیگار هَم می‌خورد و جان تازه‌ای به ما می‌داد. تا بکشیم و کشته نشویم. زن با بوی عطرش و کلماتش و طعم شیرین بوسه‌اش یک‌تنه جنگ را جلو می‌برد. تا قلب شوروی پیش رفته بودیم. حتی سرمای سیبری هم جلودارمان نبود. چیزی که باعث شکست‌ ما شد نه آلن تورینگ ریاضی‌دان بود نه کشف کدهای دستگاه آنیگما که ما مکالمات سر‌ّی‌مان را با آن انجام می‌دادیم. این‌ها دروغ‌هایی بود که مجبور بودیم بگوییم. حیقیت این بود که پای زنی دیگر درمیان بود. زن‌ها ما را به بازی گرفته بودند و از آن بالا به جان دادن ما می‌خندیدند... و این شیرین‌ترین ظلمی بود که در حق‌مان شده بود. 

  • ۹۶/۱۲/۰۳
  • لافکادیو