لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

با بهی گپ می‌زدیم. درباره امتحان و فلسفه وجودی‌اش. به نظر هردویمان امتحان فقط امتحانی بود که می‌دیدی سر جلسه خواندن کتاب و حفظ کردن سوال‌ها کفاف نمی‌دهد. امتحان فقط امتحانی که سر جلسه بچه‌های خرخوانی که تنها مطالب کتاب را زیراکس می‌گرفتند و می‌ریختند در ذهن‌شان گیج بزنند و ندانند از کدام سوراخ باید فرار کنند. امتحانی که بنشینی دانه دانه سوال‌ها را بخوانی و حتی اگر درس را نفهمیده باشی امید به اینکه خلاقیتت بتواند نجاتت دهد در دلت چراغی روشن کند. امتحان فقط امتحانی که یک سوال داشته باشد برای آن‌ها که جزوه را نخوانده‌اند کتاب را نخریده‌اند اما فهم و درک و توانایی در جوهره وجودی‌شان هست. امتحان تنها در صورتی برای من و بهی موجه است که در پایانش یک دانشجو، دانش‌آموز، یک نابغه بی‌بدیل از سر جلسه امتحان بلند شود خودکارش را در جیب پیراهنش بیندازد، لبخندی به شاگرد اول حفظی‌جاتی کلاس بزند و برگه را به مراقب تحویل دهد. این امتحان یک امتحان واقعی است.

  • ۹۷/۰۲/۲۲
  • لافکادیو