لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

بیا و این دل شکسته را بخر

سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۳ ق.ظ

شب سال تحویل بود. نیمه اول عید باید می‌رفتم پادگان. رفتم مغازه‌اش. لوازم‌التحریری داره. با هم کلی حرف زدیم. داشت مغازه رو می‌بست. گفتم آرش میدونی ترخیصی من ده روز قبل اربعینه؟ گفت خب؟ گفتم اگه بشه میخوام امسال پیاده‌روی اربعین رو برم. گفت ایشالا اگه بطلبه با هم میریم. هشت ماه گذشت. من ترخیص شدم. طلبید. رفت.

+ گوشی نوکیا 107 یادگار دوران خدمت، فروشی. دوسیم، رم‌خور، رادیو و چراغ‌قوه. فنی سالم، کفش آفتاب ندیده، بی‌رنگ، واسه یه ستوان بوده، چندباری هم باهاش اشک ریخته و اشک درآورده. واسه اعزامی‌های برج نه و ده هزینه پستی پای خودم. اعزامی برج دوازده باشه چون نوه خدمتیم میشه با ارائه برگ سبز، مُفت.

+ یک دلِ شکسته هم داریم

  • ۹۴/۰۹/۱۰
  • لافکادیو