لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

داشتم در مورد کوره بلند می‌خوندم. چهل متر ارتفاع این کوره است. از اون بالا اکسید آهن رو میریزن توش تا برسه به پایین احیا میشه و تبدیل میشه به آهن. که به درد بخوره. که میشه بهش گفت حالا یه چیزی شدی. فکر کن از دمای صد درجه بالای کوره چهل متر میری پایین تا برسی به دمای 1500 درجه. این همه سقوط و این همه حرارت که بشی آهن. بشی یه چیز به درد بخور. مطالب تو ذهنم نبود. مجبور شدم برم جزوه مربوط به سال 90 درس تولید آهن رو پیدا کنم بشینم پاش. از معدود کلاسایی بود که جزوه خودم کامل‌تر از همه بود. از معدود کلاس‌هایی که توش کیف می‌کردم و از درس دکتر که استاد راهنمام هم بود و لهجه شیرین یزدی داشت لذت می‌بردم. بالای یه صفحه این جمله رو دیدم خندیدم. هی فکر کردم بهش هی خندیدم. وسط خوندن در مورد HYL و Midrex و HBI  و این کلمات قلنبه سلنبه که از خاطرم رفته بودن دیدن این جمله شادم کردم. گفتم شما رو هم شاد کنم آخر شبی.

+ بله خطم اون زمان هم بد بوده!

  • ۹۷/۰۳/۰۱
  • لافکادیو