لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

تخمه فراموش نشود...

جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۴:۰۱ ب.ظ

راستش اینه که شما هر کدوم طرف یه گروه سیاسی رو میگیرین چون براتون نون و آب داره. چون رئیس رئیس رئیس‌تون رو مشاورِ مدیرِ فلان وزیرِ همین دولت گذاشته سر کار. حالا اون وزیر به مدیرش و اون مدیر به مشاورش و اون مشاور به رئیس رئیس رئیس‌تونو، رئیسِ رئیسِ رئیس‌تون هم به رئیسِ رئیس‌تونو، رئیس رئیس‌تون هم به رئیس‌تونو، رئیس خود شما هم به شما داره فشار میاره که فلانی آب باریکه‌ات رو از دست ندیا... شما هم یه عمر دارین نون این سفره رو می‌خورین حالا نمی‌تونین بزنین زیر بازی که. می‌تونین؟ پس یه جورایی نمک‌گیر این سفره‌ها شدین. حالا چه دولتی باشین، چه حزب‌اللهی، چه دانشجوی بورسیه، بالاخره یه رانتی از یه جایی یقه‌تون رو گرفته، خلاصه که شما هم از یه جایی داره بهت فشار میاد و کم موندن دیگه آدمایی که وقتی می‌شینی باهاشون حرف میزنی تو حرفاشون اطمینان و جرأت و حق‌گویی داشته باشن. همه اول نگاه می‌کنن ببینن جو کدوم طرفیه! بعد شروع می‌کنن با دمِ مداح زنده‌باد مرده باداشون رو حواله می‌کنن. خیلی بده‌ها. خیلی بده. خلاصه روی صحبت من با شماهایی که اینطوری روزگار می‌گذرونین نیست. بچسبین به آب باریکه‌هاتون. اما الباقی که مثل ما دستشون به هیچ جایی بند نشده هنوز و نون بازوی خودشون رو می‌خورن و نه ته‌ریش تُنُک دارن، نه تسبیح شاه مقصود، نه یقه آخوندی، نه حیای قورت داده و نه لهجه چاله میدونی برای فحاشی. با شمام. امروز مناظره‌ها شروع میشه. دوباره یه عده می‌افتن به جون م.الف و الف.ه و م.ز و م.ه و ب.ز و م.م و م.خ و... همه می‌افتن به ساختن خاطره از دوران امام، به مقصر پیدا کردن برای کوی دانشگاه، به خودشون رو حقوق دان دونستن و دیگران رو سرهنگ! به چسبوندن خودشون به ضریح متبرک امام و امامزاده‌ها و اینها و خلاصه که کلی میشه تخمه شکوند و لذت برد. چندتا نکته بگم: اول چیزی که یادتون نره اینه که اونی که تا الان روی کار بوده باید جوابگوی عملکردش باشه. اون نمی‌تونه خودش منتقد اوضاع باشه، اگه خودش منتقد اوضاعم بود یعنی اینکه عرضه اداره نداشته، پس اگه اومده تو مناظره نشسته باید بگه من کار خوبی کردم که الان فکر می‌کنم می‌تونم با این روند بهتر هم اداره کنم مملکت رو پس می‌خوام دوباره تو این سمت باشم و اون کار خوبم رو تکمیل کنم. اگرم نکرده یا نتونسته بکنه تو چهار سال پس چرا اومده؟ اگه نتونسته به جای خوبی برسونه ممکلت رو پس این عطشش فقط برای حفظ قدرت و میز و اینهاست. پس این اولین قسمت ماجراست. تو نمی‌تونی هم دولت باشی هم منتقد اداره کشور! دوم اینکه همونطورکه جای انتقاد برای دیگران، از دولتی که سرکاره هست باید پیشنهادهای روشن و شفاف هم برای بهتر شدن حال و روز مملکت باشه. اگه فقط تخریب باشه که بشینیم بگیم پلاسکو چه شد؟ شهرداری مقصر بود؟ دولت مقصر بود؟ سهام عدالت چرا اینطور شد؟ چه کسی یک میلیون تومن پول ما رو تبدیل به 500 هزار تومان بدهی کرد؟ مسکن مهر خوب بود؟ بد بود؟ ما خاک سیاه تحویل گرفتیم و خزانه خالی! همه اینها فرافکنیه. دنبال چیزی باشیم که پشتش برنامه باشه. موج سواری نتیجه‌اش همین روزهاییه که داریم می‌گذرونیم که با داریه دمبک و نشون دادن گیتار و فلان و بهمان و چندتا تارمو خرمون کردن. ماجرای اون کشوری که توش گوزیدن ممنوع شده بود یادمون نره! به کسی که گوزیدن رو آزاد کنه رأی ندیم! یاد بگیریم که هر کسی خواست با خراب کردن دیگران خودش رو موجه نشون بده بهش عق بزنیم. یاد بگیریم هر کسی خواست به جای اینکه کارهای خودش رو نقد کنه بدی‌های دیگران رو به رخ بکشه و روی اون‌ها اسکی بره اصلا انسانیت و شرف و شعور و فرهنگ نداره که بخوایم به ادامه حرفاش گوش بدیم. یاد بگیریم کارهای خودمون رو به نقد بکشیم به چالش بکشیم از دیگرانی که نیستن صحبت نکنیم.

از کتابا یاد بگیریم. هیچ کتابی با کوبیدن داستان دیگران داستان خودش رو محبوب نکرده، هر کتابی وقتی بازش می‌کنیم فقط حرف خودش رو میگه، داستان خودش رو تعریف می‌کنه، کاری نداره فلان کتاب چقدر دنیای جذاب یا عبوسی رو ساخته، اگه توانمند باشه با داستان خودش دنیا رو عوض می‌کنه. 

  • ۹۶/۰۲/۰۸
  • لافکادیو