لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

در حال و هوای تو

چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۲۱ ق.ظ

- می‌دونی در زمان‌های قدیم آدما وقتی رازی داشتن که نمی‌تونستن به کسی بگن چی‌کار می‌کردن؟

- نه از کجا بدونم.

- می‌رفتن بالای یک تپه بعد یک درخت پیدا می‌کردن زیرش یک چاله می‌کندن. بعد رازشونو توی چاله به آهستگی زمزمه می‌کردن اون وقت روی چاله رو با خاک می‌پوشوندن.

- چه کار احمقانه‌ای! اگه من بودم می‌رفتم یه فاحشه پیدا می‌کردم و حال می‌کردم. بی‌خیال.

- میدونی... همه آدم‌ها مثل تو نیستن.

+ یه رازی تو دلم هست. باید برم تو همون معبد قدیمی. توی یه سوراخ سنگی که طاقت سنگینیش رو داشته باشه خالیش کنم. بعد هم با گِل روش رو بپوشونم. مگرنه امشب منو از پا درمیاره...

 

  • ۹۵/۰۱/۰۴
  • لافکادیو