سرآشپز احساساتی
غذای آدمها با حال و هوایشان جور است. مثلا قورمه سبزی برای یک خانواده شاد و خندان است که دور هم نشستهاند و وسط غذا حرف هم میزنند. قیمه برای زمانهایی است که یک مهمان ناخوانده آمده و همینطور که سیبزمینیهای خلالی روی خورش شناور ماندهاند سعی میکنیم مهربان باشیم. ماکارونی برای روزهای شاد است. با سس. با ته دیگ سیبزمینی. با سالاد شیرازی. آدم در روزهای غمگین ماکارونی نمیخورد. غذای روزهای غمگین عدس پلو است. وقتی هیچ کسی حال ندارد به غذا نگاه کند. استامبولی برای روزهای معمولی است که نه آنقدر خوبند که ماکارونی بگذاریم نه آنقدر غمگین که عدس پلو. چلو مرغ برای روزهای رسمی است. برای مهمانهای مهم. برای گذاشتن قرار و مدار عروسی. برای آشنا شدن با یک خانواده جدید. رشته پلو برای روزهایی است که حال و حوصله نداریم. روزهایی که آنقدر کمرنگاند که بعدا در زندگیمان نمیخواهیم به خاطرشان بیاوریم. مثل رشتههای کمرنگی که وسط برنجهای واررفته خودشان را جا کردهاند. هیچ آدمی دوست ندارد روزهایی را که در آنها رشته پلو خورده به خاطر بیاورد. خسته کنندهاند. املت برای روزهایی است که دیشبش رویا دیدهایم. از آن رویاهایی که یک نفر در تختات آمده و تمام شب زل زده به خوابیدنت. از آن رویاهایی که تمام شب به نفس کشیدنش در خواب گوش کردهای. نیمرو برای روزهایی است که دخل و خرج جور درنیامده، برای روزهایی که به تابلوی به آخر ماه نزدیک میشویم رسیدهایم. فلافل هم غذای روزهای تنهایی آدمهاست. روزهایی که دیشبش یک راز بزرگ را در خودت دفن کردهای. از عاشقانهترین فیلم زندگیات با بدترین سکانساش رونمایی کردهای. احساس احمق بودن بهت دست داده و هنوز هم همان آدم تنهایی. فلافل خوردن برای روزهای غمگینی است که کسی نیست برایت عدس پلو درست کند. فلافل درست کردن در یک بعدازظهر بهاری درد بزرگی در خودش دارد.
- ۹۵/۰۱/۰۴