- چی کار میکنی تامی؟
+ آشغالا رو با بیل کنار میزنم کرلی، مثل خودت.
- خب چرا این کار رو میکنی؟
+ تا به خودم یادآوری کنم که اگه الان این نبودم، چی میشدم.
بعد از گذشت چند دقیقه تامی دست از کار میکشد و رو به کرلی میگوید: خب، این کار صادقانهایه کرلی... ولی من نمیخوام بهش عادت کنم.