لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

فردام همینا رو می‌خوام درس بدم!

سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۳۳ ب.ظ

تو صنعت خودروهای انژکتوری تمام کنترل اعمال و رفتار خودرو توسط دستگاهی به اسم ECU کنترل می‌شه. شرکت‌های سازنده این دستگاه یک سری مپ داخل دستگاه قرار میدن که با توجه به اون‌ها دستگاه تصمیم می‌گیره بهینه‌ترین وضعیت خودرو در حال حاضر با توجه به شرایط جاده و رفتار راننده داخل خودرو چیه. حالا جریان اینه که این دستگاه به قدری پیچیده است که بعد از تولید دستکاری مپ‌های داخلش تقریبا کار محالیه. مگر اینکه مپ‌ها رو شرکت سازنده در اختیار دیگران قرار بده که خب این کار رو انجام نمیدن. یه تعداد شرکت هم از روی سعی و خطا تونستن یه تغییراتی تو این مپ‌ها بدن و مثلا با تولید یه سری چیپ شرایط خودروها رو بهینه کنن و مثلا تو 70 تا 80 درصد خودروها موفق بودن. اما همیشه جای خطای بسیاری وجود داره.

حالا فرض کنید ECU همون ناخودآگاه آدم باشه که توسط خدا ساخته شده و تو بچگی با رفتارهای والدین الگوهای رفتاریش یا همون مپ‌ها شکل گرفته. آدم‌ها همون خودروهای تولیدی هستن که اگه مپ‌های ECU شون بهینه و مناسب نباشه کارکرد مناسبی از خودشون نمی‌تونن نشون بدن و چون نقشه‌های ناخودآگاه ما و الگوهای رفتاری‌مون تقریبا با درصد کمی احتمال مشخص شدن دارند و پیچیدگی زیادی دارند تقریبا غیر قابل ردیابی‌اند. حالا بر فرض اون شرکت‌های وابسته یا همون روانشناس‌های امروزی بشینن و این ناخودآگاه رو زیر و رو کنن. ته تهش چند درصد می‌تونن جواب بگیرن؟ اصلا چند درصد ماها توانایی مالی  داریم که خودرومون رو برای تیونینگ بهتر بسپریم به این شرکت‌های خصوصی؟

+ نتیجه اخلاقی: شاید خودروهای انژکتوری کمتر هوا رو آلوده کنن اما مسلما در مورد آدم‌های انژکتوری نمیشه به همین راحتی تصمیم گرفت!

  • ۹۵/۱۰/۲۸
  • لافکادیو