لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

همون‌طور که انتظار داشتیم گندم نقاشیش رو ارسال کرد. بعد از رویت کردن نقاشی توسط کارشناسا ما چندبار با منزل‌شون تماس گرفتیم و گفتیم مطمئنید این همون نقاشی‌ایه که بابت خوابیدن به سبک لافکادیو باید می‌فرستادین؟ آیا این نقاشی گل آقا نیست که به خاطر ارادتش عکس لافکادیو رو تو اتاق خوابش زده و هر شب قبل خواب تا بهش نگاه نکنه خوابش نمی‌بره؟ متاسفانه آبجی کوچیکه که تا حالا جواب سرراست به هیچ کسی نداده به ما گفت گندم در حال نمد دوزی و این صوبتاست و دیگه مزاحمش نشیم! با اینکه ما هنوز دودلیم که این تصویر متعلق به ما باشه! :/ اما نقدش رو شروع می‌کنیم. گل آقا نمیخوای این واسه تو باشه؟ بیا ببر برادر جان من. کسی دیگه نمی‌خواد؟ محمد حسین نمی‌خوای؟ بهنام خوبه‌ها؟ نه! گویا کسی خواهان نیست. خب شما از همون ابتدا باید متوجه بشین که متاسفانه بارزترین ویژگی لافکادیو که همون ریش پرفسوریه ایشون هست در تصویر شبیه ریش ناپدری کاکرو تو فوتبالیست‌ها کشیده شده! کارشناسا احتمال میدن ناپدری کاکرو هم این موضوع رو تکذیب کنه حتی! در کنار موضوع ریش قضیه چشمای ما هم هست که البته ایشون توضیح قابل قبولی برای این موضوع دادن که دهان‌مان دوخت و من به نوشتن جواب خودشون بسنده می‌کنم: چشم درشت کشیدمت بده مگه؟:/

از ریش ناپدری کاکرو -خداییش اون دیگه ناپدریش بود دیگه؟- و چهره عمو جان سوباسا -بعدها ما فهمیدیم ایشون عموی سوباسا هم نبودن و مجلس روضه‌ای هم به همین مناسبت فردا شب ساعت هشت دو کوچه بالاتر با حضور همه دهه شصتیای ساده‌دل برگزار میشه!- که عبور کنیم!  المان‌ پتو همون لحظه‌ی اول خیال ما رو از یه خواب آسوده شبانه راحت کرد و حتی اون نازبالش زیر سرمون که دیگه صوبتشم نکن! و البته هزار الله اکبر تم شلوار کردی امشب زیر پتو ماسکه شد و پایانی دراماتیک به خودش گرفت! و امیدوارم دوستان دیگه سراغش نرن و همون زیر پتو بمونه! ارادت ما به شرلوک هولمز و سریالش هم کاملا با رویاهای قبل خواب ما در تصویر مطابقت داره. اون تابلوی عکس معروف لافکادیو هم بر روی دیوار انقدر خوب کشیده شده که من فقط می‌تونم به این سوال فکر کنم که عمو شلبی بهتر کشیده بودش یا گندم؟! خط تحریری هم که کاملا با ویژگی‌های هنری گندم جوره. استفاده از قلم راپید تو طراحی کلاس کاری گندم رو نشون میده که گویا سابقه‌ی درخشانی در طراحی لوگو و اسم داشتن و هنرشون کل بیان رو برداشته و حتی در چندین سایت مشغول طراحی هم می‌باشند. همین الان پیامکی از آبجی کوچیکه به دستمون رسید که گفت این کاردستیای منو که بالا سرش وایسادم خوب درست نمیکنه چه انتظاری داری از 1000 کیلومتر اون‌ورتر کار خوب تحویل بگیری عامو؟ آبجی کوچیکه در ادامه افزود میخوای برات یه انشاء بنویسم؟ این صحبت لبخند پت و پهنی بر لب‌های ما نشاند که متأسفانه با مطرح کردن حق‌الانشاء! از سوی ایشون همه چیز منتفی شد! و در جواب اعتراض ما هم گفت من یه انشاء می‌نویسم اندازه صدتا پستای تو لایک می‌خوره عامو! چی فکر کردی؟ در همین‌جا از گندم خواستاریم در جهت تنویر افکار عمومی خاطره‌ای از پولکی بودن آبجی کوچیکه درج کنن تا آیینه عبرت شود برای دیگر آبجی کوچیکه‌ها!

+ آنچه خواهید دید: ماجرای این خودکارها چیست؟ آیا این نقاشی با خودکارهایی غیرعادی کشیده شده؟ این مارشمالوها از کجا آمده‌اند و سرنوشت‌شان چه شد؟ آیا نمرات امتحان هندسه لو رفته است؟ قسمت بعدی بفرمایید "خوابیدن به سبک لافکادیو" با یک نقاشی کاملا شباهنگی‌طور فردا شب ساعت 12.

+ یه عده تو نقاشی‌هاشون انتقام‌های سنگینی از لافکادیو گرفتن و واسه ما فرستادن که ما از همین‌‌جا اعلام می‌کنیم آزادی بیان تو وبلاگ لافکادیو کاملا بی‌معنا بوده و ما این نقاشی‌ها رو پخش نخواهیم کرد:)

  • ۹۵/۱۰/۱۹
  • لافکادیو