پاسخش را کسی از جمع بداد!
شما شاید یادتون نیاد. اما یه شعری داشتیم تو کتاب فارسی که اسمش بود ما همه اکبر لیلا زادیم. خیلی هم تراژیک بود. در راستای پست قبلی عده زیادی اومدن گفتن بابا تخیل، بابا ضمیر ناخودآگاه، بابا کلاه، بابا مزرعهدار، بابا مو قشنگ!، بابا جنس خوب، بابا متاع!، بابا رویاپرداز و بابا حدیث میر امینی تو خواباش میاد! این آخری به روشهای مختلف مورد سوء استفاده قرار گرفت البته:) بعد همهی این کنایهها که جو کمی آروم شد بلاگرا به سمت آینه هجوم بردن و عده زیادی ییهویی بعد بیست و هفت هشت سال شباهتهاشون رو با حدیث میرامینی کشف کردن! و حتی بلاگرهای شبیه رو حدس زدن و خلاصه من همینطور پیام میگرفتم که منظور شما کی بوده و فلانی رو گفتین یا اون یکی رو؟ که من جهت حفظ حریم بلاگرا از آوردن اسمهای حدس زده شده خودداری میکنم:دی در ادامه جو به این سمت رفت که بقیه اومدن از خواب عروسی گرفتن بلاگرا که عروس لباس عروسی رو با شلوار لی پوشیده بود:/ و جوراباش رو هم کشیده بود رو شلوار! تعریف کردن تا بگیر به اینکه کی خواب منو دیده اون یکی از کافه کافکا کتاب گرفته تو خواب و اون یکی تماس تلفنی شبیه فیلما داشته که صفحه از قطر نصف میشه و تو مثلث بالا یکی و اون یکی هم تو پایینی حرف میزنن:/ و یکی هم حتی دیده بلاگرا رفتن راهیان نور که اینو حتما خودتون میشناسینش:) چون لو داده خودش رو قبلا:) ولی بقیه دیوونهها بین ما شاید در همسایگی شما دارن همچین خوابایی میبینند. پس حتما شب پنجره و در رو چک کنین که باز نمونده باشه:/ البته همه اینها جز اینکه اسباب شوخی و خنده باشه برای من اهمیت دیگهای نداشت تا اینکه من این کامنت رو دریافت کردم!
اگه هنوزم ایمان نیاوردین دیگه آخرین فرصته!
از همینجا اعلام میکنم حقیقت با اینکه من تو خواب میدونستم کدوم بلاگر رو دارم میبینم اما وقتی چهرهاش رو دیدم شوکه شدم. دلیلش هم این نبود که حدیث میرامینی تو خوابم چیکار میکنه. اون جای خودش:) دلیلش این بود که اون بلاگر تا اونجایی که من میدونم شباهتی به حدیث میرامینی نداره و وقتی تو خواب این چهره رو دیدم گفتم پس این مگه اون بلاگر نبود؟ امروزم همهاش داشتم فکر میکردم چرا من باید تو خواب فکر کنم این همون بلاگره بعد قیافهاش یکی دیگه باشه؟ از همینجا اعلام میکنم با توجه به اینکه این پست میتونه مورد سوء استفاده قرار بگیره توسط آدمهای سودجو خیلی حواستون به اطلاعاتی که داخل وبلاگتون با دیگران به اشتراک میذارین باشه. چون ممکنه به راحتی بعدا توسط اونا استفاده بشه. البته من عینا چیزی رو که تو خواب دیدم بیان کردم و فکر نمیکنم این دوست بلاگرمون که من هم میشناسمشون تو پستهای وبلاگشون به پلاک ماشین پدر یا رنگش یا مدلش اشاره کرده باشن! ولی خب شما سعی کنین به هر صورت چشم و گوشتون باز باشه. البته من از بعدازظهر هم مدام فکر کردم که خب احتمالش زیاده ماها خوابهای مشترک در مورد بلاگرا ببینیم چون تو این فضا داریم نفس میکشیم و بالاخره ناخودآگاهمون این اطلاعات رو پردازش میکنه. پرشیا هم که محبوبترین مدل ماشین این روزهای ایران خودروئه و مسلما تعداد زیادی از بلاگرا هم ممکنه این مدل رو داشته باشن و سفید هم محبوبترین رنگ این مدل. پس چندان عجیب نبوده که ناخودآگاه من این اطلاعات رو به خورد من داده تو خواب و اینکه عدد هشت هم با توجه به اینکه پلاکها هفت رقمیان احتمالش کم نیست تو اکثر پلاکا باشه. به هر حال از این دوستمون هم ممنونم که این کامنت رو به من داد. امیدوارم دفعه بعدی بیشتر به لافکادیو توجه نشون بدین و مثل این خوابه نباشه که فقط آدرس بگیرین برین پی عشق و حالتون:) مراقب آدمای سودجو هم باشید.
- ۹۶/۰۳/۰۷