لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

پایان اپیزود اول...

شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۱۰ ق.ظ

همون‌طور که مشاهده می‌کنید فیلوسوفیا اعتقادی به استفاده از رنگ نداره. فردا ساعت شش صبح هم امتحان پویایی سیستم‌ها یا سیستم‌های دینامیکی یا یه چیزی تو این مایه‌ها داره! و اصلا الان اعصاب مصاب یوخدی! حتی به من گفت که امشب پست رو زودتر بذار که من برم آماده بشم فردا این استاده رو از دانشکده بیرون کنم:/ یه همچین قدرت‌هایی داره یه شریفی خلاصه! گفتم که بدونین! امتحان کنسل می‌کنه، استاد اخراج می‌کنه و حتی می‌خواست ساعت سریال عوض کنه که متوجه شد شمشیر ما هندی‌تره گویا:) این ساعتای آخر هم می‌خواست تو نقاشی دست ببره و سرنوشت ما و دلبر مو بنفش خواب‌های قدیم‌مون رو عوض کنه دیگه ما اجازه ندادیم بهش:) اما کارشناسا اشاره می‌کنن یه کم هم به نقاشی برسیم. همون‌طور که می‌بینید ابتدا یک مول لافکادیو داریم که برابر همون عدد بزرگه شیش ممیز بیست و دو ضربدر ده به توان بیست و سه میشه. این لافکادیو در مجاورت بالش و تشک واکنش از خودش بروز میده و کاتالیزور این واکنش هم گل‌های رو پتو هستن گویا که خودشون تو واکنش شرکت نمی‌کنن اما می‌تونن لافکادیو رو تو خواب به دختر رویاهاش -همون دختر مو بنفش- برسونن! بعد از انجام واکنش هم همون‌طور که مشاهده می‌کنید قانون بقای جرم رعایت میشه و همچنان یک مول لافکادیو اون سمت وجود داره. فقط پتو از حالت کدر به حالت شفاف درمیاد و شما می‌تونین لافکادیو رو زیر پتو همچنان ببینید! اگه فیلوسوفیا به جای ارشد مدیریت همون شیمی رو ادامه میداد احتمالا تو درسای ارشد قانون بقای روح پتو رو می‌گفتن بهشون و این اشتباه رو انجام نمی‌داد!:) حالا در ادامه مشاهده می‌کنیم لافکادیو برای اولین بار با چشمای بسته خوابیده و حتی جهانش شکل خوابه واقعا که از این بابت ما از فیلو ممنونیم!  در ادامه فیلو که برای طراحی چهره از هنر استیکرای تلگرام استفاده کرده! گفته حتی می‌تونیم این نقاشی رو هولدن و فابرکستل هم در نظر بگیریم که البته این نکته رو از روی پست بانوچه در اینجا گفته که جای بسی تعجب داره چطور ممکنه یک شیر با یک هیولا یا یک مارک خودکار اشتباه گرفته بشه! مگه میشه؟ مگه داریم؟ من از همین‌جا به هولدن و فابر کستل سلام و عرض ارادت دارم:) فارغ از اینکه فیلو اعتراف کرده نمی‌تونه تصوراتش رو پیاده سازی کنه و موهای ما رو فر کرده نکته مهم اینه که این گلی که شما در این نقاشی مشاهده می‌کنید از رو پتو کم شده و موازنه واکنش رو بهم زده در واقع از بین نرفته و کاملا تو قانون بقای جرم جهانی شرکت کرده و تو نقاشی بعدی ما بهش اشاره می‌کنیم تا همه از جمله بچه مدرسه‌ای‌ها کاملا براشون قانون بقای جرم جا بیفته! خلاصه گله رو یادتون نگه دارین باهاش کار داریم.

در مورد نقاشی مرادی من چی بگم آخه؟ بچه امتحان داره. سختشه. پسر رو چه به نقاشی. چه توقعی دارین؟ مثل این می‌مونه منو ببرین بذارین کنار دست پیکاسو و دالی و ونگوک بگین باهاشون رقابت کن. خب نمی‌شه دیگه. همین‌قدر از دستش براومده. البته تو همین اندازه هم کارشناسا می‌گن تا جایی که تونسته هنری کار کرده‌ها. مثلا شما دقت کنید می‌بینید ریش لافکادیو پروفسوری ذکر شده اما موقع رسم سیبیلا قیطونی از آب دراومده! آینده‌نگری مستر مرادی هم نشون از این داره که ما 1400 همچنان تنهاییم که خودش داستان غم‌انگیزیه. باقی تیپ ما هم بیشتر از اینکه به معلما بخوره به داش مشدی‌های دهه سی و چهل و فیلم قیصر میاد که بابت این خلاقیت دو نمره مثبت برای کارش در نظر می‌گیرم و بهش توصیه می‌کنم سر امتحان ریاضی هم سعی کنه همین‌طور مسائل رو حل کنه! تو نقاشی جزئیات زیادی هست مثلا اندازه قد من رو همون‌طور که می‌بینید دو متر و خورده‌ای در نظر گرفته مستر مرادی که احتمالا به دلیل این موضوعه که این مدت که سریال می‌اومد بیرون یه عده می‌اومدن کامنت میذاشتن واسه من که آقا مام می‌تونیم بکشیمتون؟ ما هم می‌گفتیم چرا که نه! نگو اینا واقعا می‌خواستن ما رو واقعا بکشن -فعل در لفظ کش آوردن!- و خلاصه ما این قسمت آخری دیگه همین قد و قواره شدیم و باید بریم رو همچین سایز تشکی بخوابیم دیگه! البته مستر مرادی تو سایز لپ تاپ من اشتباه کرده و معمای سایز لپ‌تاپ من همچنان بدون جواب می‌مونه! کارشناسا میگن مثل اینکه این حق کپی رایت رو هم مستر مرادی بنیان گذاشته چرا که از همین نقاشی هم نگذشته و با خودش فکر کرده اگه یکی برد اینو تو حراجی لندن فروخت من چه بکنم؟ خلاصه مشت محکمی بر دهان کپی‌کاران بیان کوبیده و هر جا دستش رسیده امضا کرده:) گویا تمرین امضا می‌کرده اون وسطا هم حتی! 

شاعر به این تصویر که رسیده گفته: تو عقلانی‌ترین دندان زندگی‌ام بودی که روزگار از من گرفت! نقاشی اسپریچو انقدر توش خلاقیت داره که چند دقیقه‌ای باید به اون آمالگام و دندون زل زد و حتی صحبت نکرد. البته خود اسپریچو می‌گفت این نما از خییییلییی خیییلی بالا در نظر گرفته شده. مثل اینکه ما سوار هلیکوپتر باشیم، تو رو پشت بوم خوابیده باشی:/ دقت کنید اصلا ربطی به این نداره که اسپریچو نقاشیش خوب نیست. نه! اینا دور بودن موقع کشیده شدن...خیلی دور...:) اسپریچو هم باباش هلی‌کوپتر شخصی داره. گاهی میده اسپریچو باهاش دور دور می‌کنه:) اون پشت تصویر همون‌طور که می‌بینید همون جعبه ابزار معروف اسپریچو هست که کلی چشم بازار رو در آورد تا خریدش! خودش میگه بهم انداختن:) بعد همگی بدونین اسپریچو هنوز امتحاناش شروع نشده این رو هزار بار تا حالا به من گفته! گفتم شمام بدونین! در ادامه دیشب خودش اومده بود برام داشت رمزگشایی می‌کرد که این دندون آسیاب هست و ما بهش می‌گیم مولار و خلاصه خیلی پزشکی و تخصصی صحبت کرد من دیگه رفتم خوابیدم:) گوش ندادم چی میگه:)

اما عکس آخر که امروز تو بحبوحه تصویر برداری سکانس‌های پایانی به دست ما رسیده از توکاست. اسم نقاشی هم هست سکانس خواب دیدن لافکادیو و ملاقات با دختر مو بنفش و تحویل دادن اون گل‌های روی پتوی فیلوسوفیا بهش. بچه مدرسه‌ای‌ها کنکوری‌ها و دانشجوها دقت کنید. قانون بقای جرم که میگن اینه‌ها. اون گل رو پتو که فکر کردین تو واکنش از بین رفته در واقع نرفته بلکه اینجا داره به دلبر خانوم که جدا سطح توقع ما رو دیگه از این به بعد دو سه پله برده بالا! تحویل داده میشه:) البته دلبر در اینجا هم موهاش بازه هم آستیناش منشوریه هم یقه و خلاصه دلبر یه کم خودتو جمع کن:/ اما کارش درسته. شیخ میگه دیدی پیداش شد. اینم عکسش! حالا باید بریم بگردیم خودش رو پیدا کنیم! یه نکته هم دلم نیومد بگم این چهره لافکادیو که خوابیده و چشماش هم خداروشکر بسته است دیگه:) کلا شبیه جیسس تو واکینگ دد شده. نشده؟ نکته پایانی نقاشی توکا اینه که کارشناسا اصرا دارند توکا از مارک مدادتراشی که باهاش اون مداد رنگی "زرد" رو تراش کرده پرده برداری کنه و واقعا ملتی رو خوشحال کنه:/ آخه دیگه چقدر تیز میشه مگه نوک مداد!

+ ممنون که چشماتون رو خسته دیدن سریال ما کردین:) به زودی پشت صحنه سریال هم براتون پخش میشه:)

++ با تشکر از همه بچه‌هایی که کمک کردن این اتفاق بیفته.

  • ۹۵/۱۰/۲۵
  • لافکادیو