پِرِس پولیس
قبول نمیکردن. منطقشون ارسطویی بود که تیم برنده باید شیرینی بخوره. بازنده هم شیرینی بده. شرط ببندیم؟ زدم تو خط سوفسطاییگری! گفتم تیمی که بازنده میشه خودش باخته بعد برای چه چیزی باید شیرینی هم بده؟ کمی بحث بالا گرفت و یکی هم آن وسط شیطنت کرد و جو را برگرداند که آقا درست میگه. معلم کلاس بودن یک مزیت داشته باشه اینه که شما میتونین کاملا در جامعهی ایزوله شدهی کلاس منطقهای جهان بیرون رو دستکاری و از نو پایه ریزی کنید. قرار شد اگر پرسپولیس برد بچههای پرسپولیسی که تعدادشون هم خیلی زیاد است دوشنبه شیرینی بیاورند برای کارگاه مکانیک. دو سه تا استقلالیهای کلاس تا همین امروز به منطق جدید جهان که بهشان روی خوش نشان داده بود لبخند میزدند و سر کلاس با من چشمک رد و بدل میکردند. پیشبینی ما واگذار کردن نتیجه بود و خوردن شیرینی تر مجانی برای دوشنبه. چندان نتیجه بدی نبود. هر سه تا استقلالیها ترجیح میدادند وقتی تحقیر باخت احتمالی را تحمل میکنند حداقل شیرینی را خودشان نخرند. بازی که تمام شد داشتم به "قاف" فکر میکردم که الان لباس پوشیده رفته بیرون شیرینی بخرد تا فردا به مدرسه بیاورد. یعنی شده یک لحظه با خودش فکر کند اگر آقا معلم اجازه میداد منطق جهان به روال خودش جلو برود الان بازی و شیرینی را با هم برده بودیم؟ روی مبل دراز میکشم و چهره تک تک پرسپولیسیهای دو آتیشه 16 17 ساله کلاس جلوی چشمم رژه میرود. برای هر کدام یک جمله کنار میگذارم و هر کدام را در یک آستینم پنهان میکنم. فردا اول استقلالیها نفری سه تا شیرینی میخوریم بعد فشار پرسپولیسیها رو تنظیم میکنیم:)
+ آخرین سوال امتحان کارگاه فردا: اون کدوم تیمه که تو کل لیگ پنج تا گل خورده بعد تو یه نیمه سه تا؟
- ۹۵/۱۱/۲۴