لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

چرا کتاب‌های خوب به ما نمی‌چسبد؟

يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۰۶ ب.ظ

این چندوقته چندین نفر زحمت کشیدن و پست معرفی کتاب گذاشتن تو بیان. گرم شده محفل اینکه به همدیگه کتابای خوبی که خوندیم رو معرفی کنیم و به دیگران بگیم آره این کتاب خیلی فوق العاده بود تو هم بخونش. شک نکن کیفور میشی. شک نکن اشکت درمیاد. شک نکن عاشقش میشی. بعد این وسط‌ها تو کامنتایی که برای همدیگه میذارن یه عده هم هستن میان میگن فلان کتاب اتفاقا اصلا خوب نیست و ملغمه‌ای از این و اون و اون یکیه و یا میگن فلان کتاب اصلا بدرد نمیخوره و هر کی بخونه ضرر کرده و آهای ملت نخونید و ... فکر کنم همه خواننده های قدیمی اینجا می‌دونن من کتاب معرفی نمی‌کنم. خیلی هم اصرار بهم شده اما خب دلایل خودم رو دارم. باز خواننده های قدیمی اینجا می‌دونند که من دلایل خودم رو معمولا به کسی نمی‌گم. متاسفانه این روزها هر چیزی رو که بگی و تکرارش کنی از ارزش می‌افته.  مثل کلمه "خوب". به همین کلمه نگاه کنید. خوب خیلی کلمه خوبیه. ولی انقدر جاهای معمولی ازش استفاده کردیم که الان اگه به یه نفر بگی تو خیلی خوبی. میگه همین؟ خوبم؟  بگو فوق‌العاده. بگو فنتستیک! بگو اعجوبه‌ای! بگو یونیکی! واژ‌ه‌هامون عمق‌شون رو از دست دادن. دیگه خوب معنای عمیق خوب بودن برامون نمیده. مستعملش کردیم. چون بلد نبودیم از کلمه استفاده کنیم و هرچیزی و هر کاری رو با خوب بودن توصیف کردیم. به همین دلیل من ترجیحم اینه که دلایلم رو نگم. و کارم رو که فکر می‌کنم درسته ادامه بدم. چون با گفتن دلایلم عمقشون و ارزش‌شون کم میشه. حالا چرا درباره از ارزش انداختن کلمه‌ها با استفاده نابجاشون تو گفتار و نوشتارمون حرف زدم. می‌خواستم یه نکته درباره کتاب خوندن بگم بهتون تو هفته کتابخونی. تو رو خدا بهش دقت کنید. هم اونایی که کتابخون حرفه‌ای هستند. هم اونایی که می‌خوان بیان و هزارتا کتابی که قبل از مرگ باید خوند رو درو کنن و سال بعد بگن آره و اینا ما هم هستیم. وقتی کسی میاد و در مورد یه شاهکار نظر منفی میده یا وقتی کسی میاد و میگه فلان کتاب هیت کتاب ضعیفیه من تنها چیزی که می‌تونم بهشون بگم اینه که این دو تا کتاب وقتی که رفتید سراغشون و خوندینش کتاب شما نبودن. شما سراغ کتاب اشتباهی رفتین. کتابتون رو اشتباهی انتخاب کردین. البته این به شرطیه که بگیم اونها چطور کتاب خوندن رو بلد بودن. و تو این پست من فرض کردم که همه خواننده‌ها خوب بلدن چطور باید یه کتاب رو بخونن. همه خواننده‌ها آداب کتاب خوندن رو میدونن. گاهی وقت‌ها یه کتابی تو 15 سالگی کتاب منه. ولی تو 20 سالگی دیگه کتاب من نیست. اگه اصرار کنم که به خاطر تواتر خونده شدن کتاب و فقط محض رفع تکلیف و پر کردن آمار گودریدز بخونمش خودم رو آزار دادم و بدتر از اون ظلم بزرگی در حق اون کتاب کردم. به عنوان کسی که بیش از 20 ساله دوست کتاباس و باهاشون رفاقت داره بهتون توصیه می‌کنم خواهشا از اون وبسایت گودریدز هرچه سریع‌تر خارج بشید. هرچه سریع‌تر اکانت‌تون رو دیلیت کنید و جو خوندن و بیشتر خوندن و تموم کردن چلنج سالانه‌تون رو پایان بدید. به خدا که هیچ ذلتی بالاتر از این نیست که حال خوندن کتابی رو نداشته باشی و فقط به خاطر تیک خوردن یک لیست سرسری پایانش بدی. و هیچ لذتی هم بالاتر از این نیست که با تمام وجود کلمه به کلمه کتابی رو حس کنی و نفس بکشی ولو اینکه تو یک ماه فقط همون یک کتاب رو خونده باشی. اگر هم اصرار به استفاده از منابع اطلاعاتی گودریدز دارید در همون حد بهش پایبند بمونید نه بیشتر. دقیقا همون کاری که من با گودریدز انجام میدم. کتاب خوندن مثل ساختن یه ساختمون نیست. اتفاقا اگه کتابخون حرفه‌ای باشین تنها چیزی که از نقشه کتاب خوندن شما بدست میاد یه ساختمون کج و معوجه! ساختمونی که یکهو می‌بینی قواره یک بخشش اونقدر بزرگه که داره باقی بخش‌ها زیر آوراش له میشه! خیلی عده کمی هستن که می‌شه بهشون اجازه داد مثل معمارها شروع کنن به کتاب خوندن. اون آدما آداب کتاب خوندن رو فهمیدن. می‌دونن باید با هر کتابی چطور تا کرد. روش لذت بردن از کتاب‌های مختلف رو بلدن. به اونا میشه گفت معمارهای کتابخونی. اونا تو هر سرواژه‌ای که اسم ببرید یه ساختمون براتون میسازن ولی لزومی نداره هر کسی بخواد برای خودش معمار باشه! لزومی نداره کسی که علاقه‌ای به فوتبال نداره کتاب‌هایی در رابطه با تاریخچه فوتبال بخونه! و مثلا بدونه که چطور جنگ بین آلمان غربی و شرقی تو مسابقات فوتبال تیم‌هاشون تأثیر گذاشته. کتاب خوندن و پیدا کردن کتاب‌هایی که ما باید بخونیم کار سختیه و هیچ وقت نباید فکر کنیم چون ده‌ها نفر دارن کتابی رو می‌خونن ما هم باید بخونیمش. هروقت تو کتاب خوندن یاد بگیریم چه کتابی کتاب ما هست و چه کتابی کتاب ما نیست لذت واقعی همراهی با یک دوست رو از خوندن یک کتاب می‌بریم. لذتی که متاسفانه این روزها با ماراتن خوندن و بیشتر خوندن از بین رفته و مثل واژه خوب که  خالی از بار معنایی شده کتاب‌خوان خوب هم که با معرفت کتاب خونده باشه کمتر پیدا میشه.

+ یک پست طلب کتاب نخوان‌های با معرفت وبلاگ

  • ۹۷/۰۲/۰۹
  • لافکادیو