لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

یکی تو پست قبلی پرسید آرزوت چیه؟

جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۱۸ ب.ظ

عکسِ کارتونِ توشیشان پست قبل رو برای چندین نفر تو تلگرام فرستادم. کپشن رو هم نوشتم: یادتونه؟ بعد پرسیدم اگه سه تا آرزو می‌تونستی داشته باشی چی آرزو می‌کردی؟ اصلا فکرشم نمی‌کردم سؤالم انقدر وحشتناک باشه. اولش که اصلا فکرشم نمی‌کردم. اما درست بعد از اینکه آدمای مختلف آرزوهاشون رو گفتن. همونجا فهمیدم سؤالم خیلی وحشتناکه. قضیه این نیست که آدما آرزوهاشون رو به تو میگن. قضیه اینه تو چرا آرزوهای آدما رو ازشون می‌پرسی؟ وقتی نه چراغ جادو داری. نه پیرمرده قصه توشیشانی. نه حتی برای همدردی کردن با اوضاع خرابه اون بیرون گزینه مناسبی هستی. قضیه اینه یه آدمایی هستن که این سؤالا رو می‌پرسن اما اصلا فکرشم نمی‌کنند این سوال از اون جور سؤالاییه که وقتی از کسی می‌پرسی بعد جواب دادن یا ندادنش همین سؤال رو از خودت می‌پرسه. می‌دونید یه سری آدما دنبال اینن لیست آرزوهای این و اون رو بنویسن. از این آدما در مورد آرزوهاشون نپرسید. این آدما آرزوهاشون رو فراموش کردن. دنبال اینن شاید، شاید آرزوهای گمشده‌شون رو تو لیست آرزوهای شما پیدا کنن.

+ میشه دوباره این آهنگو گوش کرد، حتی دوباره و دوباره

  • ۹۵/۰۲/۳۱
  • لافکادیو