لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

لافکادیو

یک نام نیست؛ یک سرنوشت است.

I'm still standing

جمعه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۲۵ ب.ظ

من همیشه از اون لحظه برخاستن دوباره آدما، اون لحظه‌ای که از تو گرد و غبار می‌زنن بیرون و اون آنی که دستشون رو می‌گیرن به زانوشون و میگن گور بابای دنیا لذت می‌برم. یعنی لذتی که تو اون لحظه‌های زندگیم بوده تو هیچ لحظه دیگه‌ای وجود نداشته. به خاطر همین هم هست هیچ‌وقت از انجام کارهای بزرگ نترسیدم. هیچ‌وقت باور نکردم انقدری دیر شده که باید دست روی دست بذارم. حتی وقتی کنکوری بودم و شده بود 4 خرداد ماه. فقط چهار هفته مونده بود تا کنکور و من هیچی درس نخونده بودم! من آدم دست کشیدن نیستم حقیقتش. من آدم دوباره بلند شدنم. یعنی عاشق اینم تا اونجایی که جا داره گوشه رینگ کتک بخورم و وقتی حریفم پوزخند میزد دوباره بلند شم. مثلا وقتی امیدی به هیچ چیزی ندارم و می‌خوام خودم رو حلق آویز کنم می‌رم جلوی دوربین تلویزیون و از طرف یه جشنواره فیلم صحبت می‌کنم و دیگه چند وقتی تو محله انگشت نما می‌شم! یا وسط صف جشنواره پنج شیش سال پیش جلوی سینما شکوفه وقتی دوربین هفت دنبال نفر میگرده برای مصاحبه میرم جلوی دوربین و زل میزنم و داد میزنم تو تصویر که سینمای نفتی نمی‌خواید؟ پس با پول خودتون فیلم بسازین فیلمسازای نفتی! و شب پخشش کلی دوستام زنگ بزنن که لافکادیو؟؟؟ یا بشم مدرسی که وسط دانشگاه تهران 500 تا پدر و مادر دورش رو بگیرن و هر کدوم یه حرفی داشته باشن و بشم زبون یه موسسه درپیت و با ذوق چند ساعت وایسم و با همه‌شون حرف بزنم و بگم گور بابای دنیا بذار یه کم امید بدیم به آدما.  می‌دونین یه جاهایی تو زندگی‌تون باید بگین گو فاک یور سلف بادی! و بزنین تو جاده و هر چی اومد خوش اومد رو بپذیرین. می‌دونم بعضی وقت‌ها یه گُنده‌اش بهتون می‌رسه و بدجور هم درد داره. اصلا همیشه که قرار نیس قهرمان قصه باشین. اما می‌ارزه به اون یه باری که بالاخره از اون زیر آوار استرس و نگرانی و ترس و نادونی و همه ضعف‌هاتون یه نیمچه قهرمان دوست داشتنی می‌زنه بیرون که می‌تونه چند لحظه روی استیج بمونه. می‌ارزه. فکر می‌کنم انقدر تو زندگیم زمین خوردم و بلند شدم و گریه کردم و خندیدم که همیشه تو این لحظه‌های اوج فیلم اشکم درمیاد. مهم نیست ریت آی ام دی بی فیلم چی بوده یا هندی بوده یا ایرانی بوده یا کارتون. مهم این بوده من خوب می‌فهمیدم آدما تو اون لحظه‌ها خیلی تنهان. خیلی ناامیدن. خیلی خسته‌ان. مثل باتری گوشی‌ای که یه درصد شارژ داره فقط. اما بلند میشن و ادامه میدن. مهم اون بلند شدنس. نه اینکه بعدش حتما نتیجه خوبی می‌گیریم. من خیلی داستان دارم که برای بچه‌هام تعریف کنم. پایان همه‌شون هم از خودم ساختم. چون می‌خوام بچه‌هام باور کنن میشه دنیاتو اونجور که می‌خوای بسازی. فقط باید با صدای بلند بخونی...

Don't you know i'm still standing better than i ever did
Looking like a true survivor, feeling like a little kid

  • ۹۶/۰۱/۱۱
  • لافکادیو